صاحب آوازه در اقلیم گمنامی منم... کلیم کاشانی...
قبل ترها مادرم خیلی تاکید داشت رو ساعت خواب درست و درمون و منظم یا همون " بهداشت خواب"
بنده خدا هیچوقت هم موفق نبود و نشد و من همیشه کمبود خواب داشتم و دارم...
الان که اندازه ی خدا خوابم میاد؛ سرمو می ذارم رو بالش یه صدایی تو سرم میگه :
" چشای تو اگه سگ نداشتن
من شک نداشتم
عوض نمی شدم... "
به این پدیده میگن "خارش مغزی"...
یعنی یک بیت شعر یا یه کلمه ی خاص در طول روز هی تو سرتون تکرار میشه و می افته رو زبونتون...
خلاصه که خواستم بگم اکثریت "بهداشت خواب" نداریم ها با این حال مغزمون می خاره... اصن یه وضعی...
نجات دهنده هم خیلی قشنگ میگه : اگر چه عاشق همیشه تنهاست...
ولی چرا تو...
ولی چرا من...
همین و دیگر هیچ...
+ نوشته شده در جمعه سوم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 2:59 توسط یک درونگرای دوست داشتنی...
|